اعدام مرتد
"کیش گردانی " یا "ارتداد" از جمله مباحثی است که سابقا درمیان کتابهای فقهی ودر کلاسهای درس فقهی وحقوقی مورد بحث واقع می شد اما درسالهای اخیر به دلیل گسترش فرهنگ ارتباطات بین معتقدین به ادیان مختلف از طریق رسانه های ارتباطی وبسط اطللاعات انسانها از معتقدات سایر ادیان وادله حقانیت یا بطلان آنها تمایل به تغییر دین یا مذهب ویا گرایشات دیگر درتعدادی از آدمیان بیش از دورانهای قبل مشاهده می شود .از سوی دیگر رواج گفتمان دموکراسی وآزادی وحاکمیت دولتهای سکولار وغیر دین محور درجهان درکنار تصویب اعلامیه حقوق بشر که اشاره به آزادی انتخاب دین درآن است وسایر عوامل ریز ودرشت دیگر باعث شده است تا این موضوع فقهی ،حقوقی دامنه کلامی نیز پیدا کند وفضای بیشتر ی از مباحث مابین متفکران جامعه ومشتاقان مباحث دین شناسانه خصوصا دانشجویان را به خود اختصاص دهد.وبه همین دلیل نگارنده این سطور انگیزه نگارش چند نکته دراین خصوص را پیدا کرد.
حکم قرانی ارتداد:
قران ضمن محکوم کردن ارتداد این رفتار را باعث حبط اعمال انسانهای مرتدی که قبل از توبه ازدنیا رفته باشند در دنیا وآخرت[1] ودچار شدن به عذاب دردناک الهی شدن آنها درقیامت شمرده است .
حکم فقهی –روائی مرتد
فقه شیعه با تقسیم مرتد به فطری وملی وهمچنین با تفکیک جنسی بین آنهابه بیان احکامشان پرداخته است :
بدین ترتیب زنی که مرتد شده باشد اگر توبه کند توبه اش قبول واگر توبه نکند زندانی وتعزیر می شود ودرهردو صورت حکم اعدام در مورد او اجرادنمی شود .
اما درمردان بسته به نوع ارتداد (ارتداد فطری وارتداد ملی) احکام متفاوتی جاری است ،
مرتد فطری کسی است که درخانواده مسلمان بدنیا آمده باشدوپس از بلوغ از اسلام خارج شود این گروه از مرتدین درفتوای مشهور (ونه همه فقهاء) محکوم به اعدام هستند.
مرتد ملی کسی است که از دین دیگری به اسلام روی آورد وسپس باز از اسلام رویگردان شود.
این مرتدین درصورت توبه آزاد می شوند اما درغیر این صورت حکم اعدام برآنها جاری می شود.
منظور از توبه دراینجا صرف اقرار زبانی درمقابل قاضی مبنی بربازگشت به اسلام است .
تذکر: به فتوای اهل سنت توبه مرتد مورد قبول است چه ملی وچه فطری .
احکام کلی مرتد به همین روشنی است اما بیش از آنکه احکام ارتداد نیاز به توضیح داشته باشد شرایط صدق مفهوم مرتد فقهی بر افراد است که باید مورد دقت واقع شود.
آیا هرکس اندک شبهه ای عقاید دین داشته باشد محکوم به ارتداد است وباید اعدام شود ؟
آیا هرکس در ذهن خویش نسبت به تعدادی از احکام دین اعتراضی داشته باشد باید به محکمه کشیده شود واز حق حیات محروم گردد؟
آیا هرکس نسبت به چگونگی اجرای احکام مختلف دینی در جامعه ایرادی داشته باشد باید از محکومیت به مجازات اعدام درهراس باشد؟
آیا اگر کسی درمحیط آموزشی سوالی را درمورد یکی از اصول اعتقادی مطرح ساز باید خوف مرگ را ملازم اندیشه خود سازد؟
درپاسخ باید گفت که نه ؛ مطلب آنگونه که برخی از معاندین تصویر نموده اند ودرمقالات ویا گفته هایشان به اسلام نسبت داده اند نیست. اشاره به چند نکته روشنگر ذهن مخاطبین محترم خواهد بود.
1- همانگونه که درسطور ابتدائی این مقال گذشت اسلام به شدت بر محوریت اندیشه وتعقل درتصمیم گیریها بالخصوص در موضوعات اعتقادی تأکید ورزیده است . قران مجید دردهها مورد از اینکه انسانها اهل اندیشه وتفکر نیستند گله کرده وآنانرا تشویق به تفکر نموده ، تفکر درآفاق ، آسمانها ، زمین ، حیوانات وخود انسان . قطعا چنین آئینی معتقدین خویش را به صرف ورود درجرگه اهل تفکر مجازات نمی کند.
2- اساس اسلام بخاطر رفع ادیان خرافی واعتقادات باطل به میان آمد. دشمنی اسلام با آئین های پوچی همچون بت پرستی ،ستاره پرستی ،انسان پرستی و...برهیچکس پوشیده نیست ولذا عجیب نخواهد بود اگر مومنان به پرهیز از دامها ی این مذاهب توصیه شده باشند.به تعبیر دیگر هیچ اشکالی ندارد که اسلام برای ورود به این پرتگاههای فکری موانعی گذاشته باشد تا انسانهای کم اطلاع وبی مطالعه از خطر درغلطیدن به آئینهای باطل درامان باشند. همان کاری که دولتها درهنگام جنگ یا وقوع بیماریهای واگیردار ویا در مناطق خطرناک ویا سایر امور مشابه نسبت به شهروندانشان انجام میدهند وبه آنان توصیه می کنند که به فلان منطقه خطرناک نزدیک نشوند وبا ایجاد مانع سعی می کنند از نزدیک شدن مردم جلوگیری کنند.
3- باز به همان منطقی که گفته شد، هیچ اشکالی ندارد که اگر افرادی امنیت اعتقادی شهروندان شهر ایمان را به مخاطره انداخته اند حاکم دین (شارع) دربرابر آنها قوانین محدود کننده وحتی مجازاتهائی قراردهند.همانگونه که هردولتی نسبت به کسانی که مواد غذائی مسموم وارد کشور می کنند یعنی امنیت تغذیه ای را به خطر می اندازند ویا کسانی که درشهرها ایجاد ناامنی می کنند با صلابت وقاطعیت وبا مجازاتهای سنگین مواجه می شوند.
4- اسلام درعین صلابت وقاطعیتی که درصدور رأی دارد هنگام اجرای حدود شرعی تا آنجا که امکان دارد برنامه را به گونه ای چیده است که کار به جاهای باریک نکشد. " قاعده درء" گویای آن است که با اندک احتمال صحتی اجرای حدود باید به تعلیق افتد.برای مثال اگر دزدی دستگیر شد وباید دست او قطع شود اما احتمال معقول می رود که از سرنیاز مرتکب دزدی شده ویا به گمان آنکه شیئ سرقت شده از اموال خودش است آن را برداشته است حد بر او جاری نمی شود.درمورد بحث مانیز حد اعدام صرفا بر مرتدی جاری می شود که :
اولاً: شرایط تکلیف را داشته باشد( بالغ وعاقل وهوشمند باشد، تحت اجبار کسی نبوده باشد واز سراختیار مرتد شده باشد)
ثانیاً: از روی قطع ویقین مرتد شده باشد نه مثل کسانی که به صرف اندک شبهه ای خودر ا مرتد می خوانند.به این ترتیب 99% کسانی که ظاهرا مرتد هستند از شمول حکم خارج می شوند زیرا اغلب این افراد اهل مطالعه علمی وفلسفی وکلامی آن هم به صورت فنی نیستند ودرواقع اگر سخنی می گویند از روی تردید است نه یقین .اکثر این افراد اصلا مرتد ومنکر نیستند بلکه افرادی هستند که نسبت به بعضی از احکام یا اعتقادات دین شبهه دارند واگر دریک فضای منطقی وسالم بدور از هیا هو واضطراب با آنها بحث شود بدون لجبازی تسلیم حرف حق می شوند. ولذا طبق قاعده درء بسیاری از کسانی که خودر ا مرتد می دانند از شمول مجازات مبرا خواهند بود.
ثالثاً: این اعتقاد یقینی خود را علناً دربین مردم اعلام کرده باشد وبه تخریب اذهان دیگران مبادرت ورزیده باشد. اسلام بسان مسیحیت دوران قرون وسطی برنامه تفتیش عقاید ندارد ، تمام کسانی که به ظاهر مسلمان هستند ولو درباطن به عقاید اسلام وفادار نباشند مادام که خودشان ادعای جداشدن از دین نکنند مگر آنکه خودشان به جوسازی علیه اعتقادات مردم اهتمام ورزند.کسی که به دلیل شک وشبهه ای که دارد سوالات خود را در مجامع علمی ودرمقابل اهل علم مطرح می سازد نه تنها برخورد نمی شود بلکه درکمال امنیت وبا روی باز از سوی دانشمندان دینی استقبال می شود و اقدامات لازم برای حل ورفع مشکلات او اجرا خواهد شد.
5- انکاری که باعث به جریان افتادن حکم ارتداد می شود انکار اصول اصلی دین است نه فروع معمولی وشاخه های فرعی دین ، به کسی که مثلا استفاده از مهر درنماز را نمی تواند برای خودش توجیه کند وبر فرض آن را انکار می کند مرتد گفته نمی شود .انکار مورد نظر دراصول اصلی اعتقادی ودر احکامی است که ضروری دین محسوب می شوندوانکارشان به انکار اصل دین باز می گردد.
امید دارم با توجه به نکات بالا تصویر منفی که درذهن جوانان نسبت به احکام اسلام ایجاد شده است رفع شده باشد با اینحال اگر باز اشکالی دراین زمینه هست حاضر به پاسخگوئی هستم
[1] - من یرتدد منکم عن دینه فیمت وهو کافر فأولئک حبطت اعمالهم فی الدنیا والأخرة واولئک اصحاب النار هم فیها خالدون.بقره217