اختلاف درمورد عید فطر

 

اللهم اهل الکبریاء والعظمه واهل الجود والجبروت وآهل التقوی والمغفرة ......

عید فطر بر اهل مسیر مبارک

امسال هم مثل چند سال گذشته بین  مراجع تقلید درمورد عید فطراختلاف نظر پیش اومد والبته به نظر میرسه امسال به دلایل خاصی که همه ازش اطلاع دارند این اختلاف حاشیه های بیشتری در پی داشته باشد .

به همین دلیل  برای روشن شدن ذهن دوستانم به چند نکته اشاره می کنم:

1-   مسئله اختلاف رای مراجع درمورد چگونگی رویت ماه وزمان عید فطر مسئله جدیدی نیست منتها درسالهای اخیر به دلیل گشترش امکانات اطلاع رسانی این امر به مردم هم کشیده شده است . در بسیاری از  سالها  از این اتفاقها می افتاد اما درصد کمی از مردم مطلع می شدند آن هم چند روز بعد، اما دراین سالها به فاصله ساعت ودقیقه چنین مسئله هایی بین مردم منتشر میشه واثرات مثبت یا منفی  جنبی اش هم بلافاصله خودنمائی میکنه.

2-   مسئله رؤیت هلال هرچه که باشه یه مسئله تخصصی بین فقهاست وربطی به مسائل سیاسی نداره واینکه عده ای بخواند از اون بر ضد یکی یا تعدادی از مراجع چماق بسازند دور از انصاف است .هرسال این برنامه هست هرسال یک یا حتی ممکنه دورروز بین اعلام عید از طرف مراجع ، اختلاف پیش بیاد

3-   آیت الله خامنه ای هم دراین زمینه مثل بقیه مراجع تقلید نظر خاص خودش را داره وملزم است به فتوای خودش عمل کنه چه براش حرف در بیارند چه درنیارند.لذا فارغ از تحولات سیاسی اخیر یه مسلمان باید درهر مسئله ای از جانب انصاف خارج نشه.ممکنه من یا شما دربرخی موارد با ایشون مخالف باشیم اما این مسئله یک امر فقهی است ونباید مستمسک سم پاشی وشایعه پراکنی وتوهین به ایشون یا به هرکس دیگه ای بشه  .

4-   راههای اثبات اول ماه از نظر شرعی چند تا است :

-         خود انسان ببیند

-         دونفر عادل بگویند ما ماه را دیدیم (نه اینکه بگویند  ما از فلانی شنیدیم یا برداشت ما اینه یا نظر ما اینه . منظورم اینه که حتما باید خودشون دیده باشند)  مشروط به اینکه صفات ماه را یکسان تعریف کنند

-         آنچنان درمردم شایع بشه  ومشهور بشه که ایجاد اطمینان بکنه

-         حاکم شرع حکم کنه که اول ماه است

-         سی روز از آخر ماه شعبان گذشته باشه

5-   برخی مجتهدین درصورتی که دو شهر افق یکسان داشته باشند دیدن ماه دریکی از آن دو را برای شهر دیگر حجت می دانند ( مثل ایت الله منتظری و سیستانی)

6-   برخی دیگر از مراجع ، دیدن ماه دریکی از سرزمینهایی که شبشان یکی است را درموردبقیه حجت میدونند(مثل ایت الله وحید خراسانی)

7-   برخی مجتهدین در کافی بودن حکم حاکم شرع تردید دارند (مثلا آیت الله وحید خراسانی  وسیستانی)

8-   برخی از مجتهدین صرفا دیدن  هلال ماه با چشم غیر مسلح را قبول دارند وبنابراین تلسکوپ ویا محاسبات نجومی را قبول ندارند ومی گویند باید از روشهایی که مردم عادی هم  بتوانند استفاده کنند ماه ثابت بشه  .

9-   برخی از مراجع تقلید گروههایی برای استهلال ماه در برخی از مناطق آماده کرده اند وبرخی صرفا به دیدن خود یا برخی اطرافیان بسنده می کنند

10-                     برخی مراجع امکانات علمی جدید را درتشخیص ورویت ماه قبول دارند( مانند تلسکوپ-ماهواره-هواپیما و..)

واما آنچه در شبانه روز اخیر  گذشت:

بنا به اظهار برخی از متخصصین، زاویه ماه درغروب روز شنبه آنقدر پایین است که درایران وحتی دربسیاری از نقاط اسیا امکان دیدن ماه نیست ویا بسیار ضعیف است.

گروههای استهلال مراجع تقلید عموما با اتکا به چشم غیر مسلح اقدام به جستجوی ماه می نمایند لذا امکان اینکه  آنها ماه را بتوانند ببینند خیلی کم وبلکه ناممکن بوده است مضافا به اینکه اصلا برخی از آقایان مراجع همانطور که دربالا گفتم رویت ماه با چشم مسلح را حجت نمیدانند(چرایی این نظر دراین مختصر ممکن نیست )

از نظر فقهی ،آیت الله خامنه ای جزو آن دسته از مراجع تقلید است که استفاده از دستگاهای جدید را درتشخیص ماه قبول دارند ونیز گروههای متعدد با ابزار پیشرفته ای را دبه نقاط مختلف کشور برای استهلال ماه اعزام نموده است .

گروههای اعزامی ایشان از پیشرفته ترین تلسکوپها برخوردارندو تقریبا دفاتر هیچیک از مراجع از این نظر قابل مقایسه با دفتر ایشون واین تیم ها نیستند خصوصا اینکه درسالهای اخیر  با هواپیما به ارتفاعات می روند واز آنجا به جستجوی ماه می پردازند.

با این حساب اینکه تیم های اعزامی دفتر آیت الله خامنه ای موفق  به دیدن ماه شده باشند وبقیه مراجع نتوانسته باشند طلوع ماه را احراز کنند چندان دور از انتظار نبوده است علاوه بر این حتی اگر خبر رویت ماه توسط این تیمها به بعضی از مراجع هم رسیده باشد چون استفاده از چشم غیر مسلح را برنمی تابند بازهم تاثیری در تغییر نظر آنها بر حکم به  ندیدن ماه ندارد.

علاوه بر این مطلب جالب توجه است که سالهای قبل  دفتر مقام معظم رهبری  صرفا اعلام میکرد که طلوع ماه برای ایشون احراز شده اما امسال اعلام کرد ایشون حکم به رویت ماه کردند به این دواطلاعیه که مربوط به پارسال وامسال است دقت کنید:


"بسم الله الرحمن الرحیم
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات ملت عزیز در ماه مبارك رمضان به اطلاع عموم مردم شریف ایران می رساند بر اساس گزارش های موثق كه از مناطق مختلف و متعددی از كشور از جانب معتمدین و اهل خبره واصل شده است، رویت هلال ماه شوال المكرم در غروب سه‌شنبه نهم مهرماه و بیست و نهم رمضان المبارك 1429 برای رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه‌ای مدظله العالی محرز گردیده است.
بنابراین فردا چهارشنبه دهم مهرماه عید سعید فطر خواهد بود. "


"بسم الله الرحمن الرحیم
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات ملت عزیز در ماه مبارك رمضان، به اطلاع عموم مردم شریف ایران می رساند بر اساس گزارش های راصدان مورد وثوق و خبره كه از چند نقطه‌ی كشور واصل شده است، رؤیت هلال ماه شوال‌المكرّم شنبه 28/شهریور/1388 مطابق با بیست و نهم رمضان‌المبارك 1430 هجری قمری برای رهبر معظّم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه‌ای مد‌ظلّه‌العالی محرز گردیده و معظّمٌ له حكم به عید فطر بودن فردا یكشنبه 29/شهریور/1388 فرمودند"

.خوب با این حساب تکلیف خیلی از چیزها معلوم میشه مثلا اینکه:

1-   این مسئله هیچ ربطی به اختلاف نظر مراجع تقلید با مقام معظم رهبری درمسائل سیاسی نداره وصرفا یک مسئله تخصصی است .اختلاف درآن نیز به هیچ وجه نباید مخل به اتحاد ملی تلقی شود.

2-   مقلدین ایشون(آیت الله خامنه ای)  خیلی راحت امروز (یکشنبه 29/6/88 )را عید باید می گرفتند  و افطار ونمازعیدشون هم درست است

3-   مقلدین مراجعی که حکم حاکم شرع را حجت می دانند هم باید به این حکم تمکین میکردند

4-   مقلدین مراجعی که اشتراک افق را درسرایت حکم عید  قبول دارند درصورت یکسان دانستن افق عربستان با ایران مشکلشون حل است.

5-   مقلدین مراجعی که اتحاد سرزمینها در شب را به عنوان ملاک تسری حکم قبول دارند با توجه به اینکه کشورهای همجوار ایران که شب آنها با ما یکی است امروز را عید گرفتند هم مشکلشون حل است

6-   مقلدین مراجعی که حکم حاکم را قبول ندارند،اتحاد شب ویکسانی افق رانیز قبول ندارند، استفاده از چسم غیر مسلح و محاسبات نجومی وتقویمی را نیز بر نمیتابند باید امروز را روزه می گرفتند و فردا یا پس فردا را عید بگیرند.

نکته آخر اینکه طبق معمول اگر صدا وسیما اطلاع رسانی درستی میکرد شبهه سیاسی بودن این اختلاف دربین مردم منتشر نمی شد ویکی مثل من مجبور نمی شد از صبح تا حالا به پاسخ دهی دوستانش بپردازد

والبته از سرف دیگه برای من بهانه ای هم پیدا نمی شد که یکبار دیگه با دوستانم گپی بزنم.

یاعلی

 



 

راه فرار از یه آدم سمج


باسمه  تعالی
اگه یه آدم سمج به پرو پات بپیچه وعیوبی را برات علم کنه که اگه راست باشه آبروت میره باید چکار کنی؟
اگه بزنیش جری تر می شه تازه ممکنه را ه بیافته همه جا جار بزنه وبیشتر آبروت را ببره ،
اگه فکر میکنی باید با پول ساکتش کنی معلوم نیس کشگلت حل بشه چون ممکنه طرف  اهل سکوت نباشه
شاید بگی:  بهترین کار اینه که اونو مچلش کنم .یعنی درظاهر بهش کیگم من هم دنبال کشف حقیقتم، اصلا بیا باهم تحقیق کنیم.ت. برو مدارکت را بیار..
اما اونقدر معطلش کنم تا خسته بشه بعدشم یه پاپوش برایش فراهم میکنم تا مشغول خودش بشه
مثلا شایع کنم که این بابا عقلش کم داره این هم گواهی پزشک روانشناس
یا مثلا برم به همه بگم دلایلش این بابا همه کشکیه ، بعد هم یه مصاحبه بکنم وازقولش بگم که اون خودش گفته همه حرفام غلطه
بعدشم یه کار کنم که دستش از آسمون وریسمون کوتاه بشه ونتونه هیچ جا حرفشو مطرح کنه،
یعنی  تموم ابزارهای اطلاع رسانی را ازش سلب کنم
اونوقت می تونم با خیال راحت یه گوشه استراحت کنم
*******
 اما مشکل اینجاس که این حرفا واین روشها دیگه جواب نمیده .این کارها مال حداقل صدسال پیش بود نه الان
امروز اگه بلندگورا از طرف بگیری میکرفن دستش میگیره .اونوبگیری گوشی دستش میگیره .اونو بگیری سراغ روزنامه میره .روزنامه را سانسور کنی. سراغ اینترنت میره . اینترنت را فیلتر کنی میره سراغ ماهواره و.....
هیچکدام از اینها فایده نداره
پس چکار باید کرد؟
به نظر من بهترین راه اینه که حسابت از اول پاک بوده باشه تا کارت به اینجا نرسه.
پس
درزندگیتون
پاک باشید وپویا
یاعلی !
ضمناً شب 27 ماه رمضان نیز احتمالاً یکی از شبهای قدر ه
قدرشو بدونید.

شب قدر

هو السلام

 شب قدر است شب اندازه (قدر يعني اندازه)

امشب بايد اندازه خودت را بفهمي چيزي كه هستي وچيزي كه مي توني باشي

يه آدم معمولي با كلي اشتباه هستي يا يك انسان كامل كه نزديك معصومه

 هردو تاشو مي توني باشي

از اين بودن تا آن بودن يك شدن فاصله است شدن يعني حركت از اين تا آن

 يعني يك مسير را طي كردن

 و مسير يعني محل سير وحركت

پس سعي كنيم همواره در مسير باشيم

شب قدر شب اندازه گيري هم هست

 شب تقدير يك سال (تقدير يعني اندازه گيري)

اگه ميخواي اندازه سالت را بفهمي يه نگاه به پشت سرت بنداز

 ببين توي اين يك سال حركت داشتي يا نه؟

واگه داشتي به سمت كمال بود يا انحطاط؟

و اگه به سمت كمال بود با چه سرعتي طي مسير كردي به اندازه سرعت يك كرم يا مثل يك شهباز پرنده توي اين يكسال كجاي مسير توقف داشتي؟

 چند باز زدي توخاكي يكبار دوبار صدبار هزار بار....

به تعداد به خاكي زدنت بايد امشب استغفار كني

بايد ياد خدا كني تا گردو غبار اون انحرافها برطرف بشه

 برا همينه كه دعاي جوشن ميخونند

دعايي با هزار اسم خدا

سبحانک یا لااله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یارب

اگه اهل حال هستي

 ابوحمزه هم خوب حال ميده

همچين محكم ميتكوندت يه جوري كه گرد وخاكت بريزه ، حسابي سبك ميشي

 مي مونه حق الناس!

 اونم فردا صبح پيگير باش ويك چيز ديگه كه ميدونم فراموشت نميشه

دعا به دوستان ُ دعا برای همه محتاجان

التماس دعا

راه کار برای تقویت اسلام عملی


هوالسلام
یکی از دوستان دانشجو واحد تهران شمال سوالی از من پرسید که مناسب دیدم برای همه اهل مسیر سوال ایشون وپاسخ خودم را بگذارم .
شما هم اگه نظری دارید بنویسید؛ استفاده می کنم.

متن سوال :
ما در کلاس درمورد ابعاد مختلف جهان بيني الهي صحبت مي کنيم
ولي در زندگي عملي خدا را به راحتي فراموش مي کنيم
ممکن است راه کارهايي مطرح کنيد که اسلام عملي خود را هم قوي کنيم؟

پاسخ:
متاسفانه چیری که گفتی درد  کلی جامعه ماست
ما هیچوقت نگاه کاربردی به تعالیم دین نداریم یعنی شریعت را پذیرفتیم اما درحد رفع تکلیف ظاهری پیگیری می کنیم
یعنی همین قدر که بهمون ایراد نگیرند برامون مهمه درحالیکه باید دنبال  رسیدن به نتیجه باشیم
بدین ترتیب که مثلا نماز را می خونیم درحدی که رفع تکلیف بشه اما دنبال حصول نتیجه نیستیم ( تنهی عن الفحشا والمنکر ؛
 قربان کل تقی ، معراج المومن و...)
به نظر من تا دید مون را عوض نکنیم همین آش وهمین کاسه است.
 دردرس دوم اندیشه 1 اشاره ای به راههای افزایش ایمان شده بود که باز خوانی آن بد نیست
تا قبول نکنیم شریعت شریعت است کار پیش نمیره (شریعت یعنی راه ،یعنی مسیر  یعنی چیری از جنس حرکت ورفتن )
خیلی از ما ایرانی ها هنوز به شکل ایرانیانی که به زور مسلمان شدند درحدی که اعراب را راضی کنه کار می کردند یا
 مثل بعضی از توابین زندانهای جمهوری اسلامی درحدی که زندان بانها وجاسوسها راضی بشند به تکالیف عمل می کنند
معلومه که هنوز سر موضع قبلیش مونده وصرفا بخاطر زور تکالیف را انجام میده
ما هم تا وقتی قبول نکنیم که بابا این یه دینه ، یه روش عمله یه راهیه برای رفتن (مذهب= محل رفتن) کار پیش نمیره
وتا اینجوری نشیم برکات دینداری مون را نمی بینیم
اما ماتنبل ها می خواهیم همون مقدار ظاهری را انجام بدیم اما اثرات عمل واقعی را ببینیم .حالا که نمی بینیم می گیم دین تاثیر نداره
 وبعد همون یه ذره را هم رها می کنیم
اما اگه بریم پول بدیم ودر یک باشگاه برای لاغری ثبت نام کنیم تمام دستورات مربی را عمل می کنیم چون از اول به قصد عمل وارد شدیم
هرینه اش را هم میدیم نتیجه اش را هم میبینیم .
رسیدن به نتایج شیرین دین هم مثل اون لاغری زمان ، تمرین واستمرار می خواد اونوقت با دیدن ثمرات دینداریمون شوقمون برای تعمیق دینداری
 بیشتر میشه واونوقت همونی میشه که شما دنبالشی
خوب حالا با این وضع موجود یاید از جکا شروع کنیم؟
جواب اینه که  از همین کارهای دم دستی شروع باید کرد. یعنی لازم نیست بریم یه ذکر خاص از یک عارف بگیریم تا به نتیجه برسیم .نه ؛از همین واجبات
 دم دستی باید شروع به تمرین کرد همین نماز را مقید بشیم بعد بریم سراغ بعدی
ضمنا باید توجه داشت : تا واجبات معمولی را عامل نشدیم پرداختن به مستحبات باید دردرجه دوم اهمیت باشه
یکی از آفات سلوک برای مبتدئین پرداختن بیش از حد به مستحبات وغفلت از واجبات است
از ارتباط با هل تقوا ودوری از اهل گناه نیز نباید غافل بود حضور درجمع مومنین(مثل مسجد یا بعضی از محفلها )
ارتباط با مومنبن واقعی انگیزه ما را بر ادامه راه بیشتر میکنه
درمقابل رفاقت با اهل گناه میل مارا به نافرمانی خدا بیشتر میکنه اهل گناه حتی اگه پسر عموت هم باشه باید درحد ضرورت ارتباط باشه واهل تقوای
 واقعی را اگه پیدا کردی با جسارت وابتکار باید یه جوری باهاش  ارتباطت را بیشتر کنی . 
پس خلاصه جواب شما این شد:
1- نگاه به دستورات دین عوض بشه ، دستورات رساله مرجع تقلید مثل نسخه دکتر باید دیده بشه یعنی خواندن به قصد عمل
نه حفظ کردن به قصد رضایت معلم یا والدین
2-  درعمل هم اول باید دنبال واجبات بود اگه حالش را داشتیم سراغ مستحبات بریم
3- بازبینی وتجدید نظر در ارتباطات .
4- همیشه خود را ناقص دیدن ودنبال کمال بودن (یعنی همین حالتی که باعث سوال شما شد)
نکته آخر این که امور اخلاقی وتربیتی به تدریج تاثیر میگذاره  نباید با دورکعت نماز خوندن انتظار داشته باشیم چشم برزخی پیدا کنیم
این باعث میشه صبرمون بیشتر بشه
ماه مبارکه دعا برای دیگران ومن را فراموش نکن
موفق باشی

کاش همه اش خواب باشه

باسمه تعالی

یالیتنی مت قبل هذا وکنت نسیا منسیا-سوره مریم آیه 23

 

 

 

 

چه تابستان سختی  وچه خاطرات تلخی

ای کاش همه اش  خواب باشه ،یه دفعه سر ازخواب بردارم ببینم همه چیز مثل قبله.

هرچی میخوام از این کابوس خودم را رها کنم نمیشه .غصه تمام وجودم را فراگرفته

 یه غصه تمام نشدنی

یه بغض بزرگ که نزدیک سه ماهه به این گلو فشار میاره و راه نفس کشیدن را برام سخت کرده

خدایا ؛چی می شد اگه تموم  چیزهایی که این چند وقت دیدم خواب بوده باشه ؟

ای کاش هرچی شنیدم دروغ باشه.

تازه داشتم تو این فکر فرو میرفتم که رنگ وبلاگم را که نشانی از بدبینی ام بود به یه رنگ شادتر عوض کنم

 اما انگار مصایب این ملت تمام شدنی نیست.

خبررسید که تعدادی از اجساد کشته شدگان حوادث بعد ازانتخابات بی خبر از خانواده  ها دربهشت زهرا دفن شدند

ومن دوباره به هم ریختم

تفألی به قران زدم . ازش خواستم به آیه ای بیاد که من بفهمم، گیجم نکنه  این آیه اومد:

ذلک بان الله هو الحق وانه یحیی الموتی وانه علی کل شیء قدیر

وان الساعة آتیة لاریب فیها وان الله یبعث من فی القبور- حج آیه6و7

یعنی خدا جای حق نشسته ویه روزی مردها را زنده میکنه ، اونا را از قبرها بیرون میاره و ....

آیه باهام حرف میزد انگار مرهم همین زخم دل من بود .

انگار آیه می خواست دقیقا درباره موضوعی که ذهن من را مشغول کرده بود حرف بزنه.

من به هم ریخته بودم  چون یک پدر هستم وعاطفه پدری سرم میشه

خدایا !

چه سخت است روزهای بیخبری از فرزند گمشده

چه سخت است که به هرجا سربزنی از دلبندت  خبر ی  نباشه

سخت است اما تمام این جستجوها به امید یافتن بود وهمین باعث می شد این سختی ها قابل تحمل باشه

اما یه چیزی هست که از اون سخت تره

سخت تر اونه که یه روز به اون پدر بگن سراغی از فرزندت پیدا کردیم

وپس از آنکه پدر سراسیمه به ....رجوع می کنه

یه آدرس بهش میدن

آدرس یک گور

قطعه 302

یک قبر

بدون اسم

فقط یه عدد

یک بدن سرد وخروارها خاک که روش ریخته اند

ومادر اون پسر یا اون دختر

داغی داغتر از یک انتظار کشنده  را بردل نشاند

وخدا را صدا  زد

خدایی که درهمین نزدیکی هاست

خدایی که جای حق نشسته

وروزی این نوجوان بیگناه را بر خواهد انگیخت

 

ای کاش نبودم واین چیزها را نمیشنیدم

ای کاش همه اینها دروغ باشه

آیا این بود انتظار ما از انقلابمون

ایا دوستانم که در جنگ شهید شدند حتی یه خیالشون هم این چیزها را میدیدند.

که روزی برسه  بسیج

بسیج مقدس

بسیجی که مدرسه عشق بود

 نماد  خشم ونفرت بشه

که یه عده  کاری کنند که بسیجی مقابل مردم ومردم مقابل بسیجی بیایستند

برادر برادر رابکشه

اگر قصه تقلب درانتخابات دروغ بوده باشه

  اونجور که اطرافیان دستگیر شده  میرحسین  دردادگاه میگند

نفرین دلها بر میرحسین

که با سوء سیاست ولجبازی باعث کشیده شدن اعتراضات به خیابونها شد وکار به جایی کشیده شد که ضد انقلابهایی که سالها درپستوی خانه شان خفته بودند با نشاط ونیرو وارد میدان شوند واوضاعی پدید آورند که نیروهای ذخیره انقلاب به قصد دفاع از انقلاب وارد صحنه شوندو...

واگر حرف میر حسین درست بوده باشه وواقعا نظام  درامانت مردم خیانت کرده باشه

وای خدای من!

به که رجوع کنم

از که بنالم

که را نفرین کنم!

تکلیف اعتقاد واعتماد ما چه میشه؟

به چه بهانه ای به بچه های مردم بگیم دیندار باشند

اللهم عجل لولیک الفرج

ای کاش همه این حرفا خواب باشه!

ای کاش همه اش دروغ بوده باشه!

یه توهم !

یه کابوس!

 

از بودن مهم تر

این شعر  مشهور شکسپیر را همه  شنیده ایم که

بودن یا نبودن  مسئله این است

خیلی ها به این شعر ایماان دارند اما یه نظر من  مسئله یه چیز دیگه است

شاید بشه گفت بزررگترین مشکل جامعه انسانی اینه که خیلی  آدما خیال می کنن بودن مهم ترین واژه است وغافلند که  از بودن مهم تر چگونه بودن است.

این می تونه همه فلسفه زندگی ما باشه

اونی  که گمان میکنه بودن مهمه ودیگه به فکر چکونه بودن نباشه دیگه  براش مهم نیس که برای بودن خودش چه چیزاییی را باید هزینه کنه

من درطول عمرم شاهد وجود انسانهایی بودم که برای بودن خودشون حاضر بودن همه کس وهمه چیز را فدا کنن ، حاضر بودن ضربه های مهمی به دیگران بخوره اما خودشون بمونند

هرچی موقعیت اجتماعی  این آدما بالاتر باشه هزینه ای که وارد می کنن بیشتره

صدام برای موندن خودش هزاران خانواده را داغدار کرد و سه کشور را دچار خسارتهای بیشمار کرد

همه اش برای این بود که فقط می خواس بمونه اما قیمتش  براش مهم نبود

مشابه صدام زیاد هست ، کوچکتر از اون اطراف خودمون زیاد پیدا میشه وشاید خود ما هم از اونا باشیم .

یه صدام کوچک

ما نباید فکر چگونه بودنمون را رها کنیم

باید هرروز وهرساعت این فکر بخشی از اندیشه ی مارا به خود اختصاص دهد

این مسئله باید همواره نصب العین من وما باشه  

و .....

باید به خدا پناه برد ازاینکه مبادا پس از یک عمر بفهمیم که نبودنمون بیشتر از بودنمون بوده

به قول امام سجاد  (ع) که خوب تونسته این فلسفه مهم زندگی را دردعاهاش بیان کنه :

خدایا تا وقتی وجودم درخدمت  توست مرا پایدار بدار اما اگر زمانی وجودم مرتع وچراگاه شیطان گردید جانم را از من بستان.

خوب باشید