هوالسلام
تو فکر افتادم وبلاگ را تعطیل کنم . میخوام یه تابلو بزنم
" این مسیر مسدود است"
نمیدونم شاید هم این کار را نکردم
فعلا دارم روش فکر میکنم
"مسیر " تا وقتی مسیره که خاصیت یادآوری "ذکر " درراه بودن را برای مخاطبش داشته باشه .حالا اگه این قضیه برعکس شده باشه پس باید درادامه کار تردید کرد.
"مسیر" تاسیس شد تا هرکی میاد یادش بیافته که مسافره
اما من خودم احساس می کنم این حالت را دارم از دست میدم .یعنی به چیزهایی مشغول شدم که باعث شده از خود واقعی درونی ام غافل بشم واین یه آفته .
یه مسافر همیشه باید بدونه که مسافره ، حالا اگه یکی کارش این بشه که یه گوشه مسیر بایسته به همه بگه:
" آهای حواست باشه ! تو مسافری !اینجا نایست، برو ."
اما خودش همینطور اونجا درجا بزنه این معلومه که خودش معنی مسافر را درک نکرده.
شاید علتش این بوده که از اول بجای کلمه " مسیر" باید می نوشتم "مصیر"
قران میگه الی الله المصیر – فاطر 18
مصیر یعنی دگرگونی یعنی از حالی به حال دیگر شدن یعنی تکاپو ، اما مسیر یعنی جاده
کلمه جاده ممکنه آدم را متوجه خود جاده بکنه ودیگه همه عشقش این بشه که درجاده باشه اما کلمه "مصیر" یعنی شدن یعنی تغییر یعنی همواره ازحالتی به حالت دیگر بدل شدن .
البته نمی خوام بگم مشکل فقط یه ایراد ادبیاتی بوده
نه!
مشکل خود "من" من بود که با "پرداختن به مسیر " دچار مشغولیتهایی شد که نباید می شد.
در هرصورت هر کسی گاهی اوقات براش پیش میاد که نیاز به یک چکاپ پیدا میکنه .احتیاج پیدا میکنه که خودش را بالانس کنه
تردید ها ومشغولیتهای ذهنی که در این چندماهه از چند سو برمن هجوم آورده باعث این نیاز گردیده
بنابراین ممکنه این آخرین مطلبی باشه که درمسیر میبینید
این که این تعطیلی کوتاه مدت باشه یا دراز مدت هنوز تصمیم نگرفتم
اما غزل این هفته که شاید آخرین غزل باشه اتفاقا با حال وهوای مطالبی که گفتم حس میکنم مطابقت داره
شما خودتون بخونید شاید شما هم همین برداشت را داشته باشید
بسم الله
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما بهم منزل شویم
کاین چنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دربند زلفش چون خوشست
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف برما کشف کرد
زان زمان جز لطف وخوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتش ناک وسوز سینه ی شبگیر ما
تیر آه ما زگردون بگذردحافظ خموش
رحم کن برجان خود پرهیز کن از تیر ما
اگر قرار شد دیگه اینجا همدیگه را نبینیم جا داره که از همه کسانی که با نظراتشون به پربار بودن " مسیر" کمک کردند تشکر کنم
واگه از این تصمیم منصرف شدم هم باز از اونا تشکر میکنم
انشالله همیشه در مسیر زندگیتون اهل" مصیر الی الله " باشید.