جمعه ها با حافظ
امروزهم جمعه بود وهم روزعرفه واصلا عرفه بود اگر هم جمعه بود بخاطر عرفه بودنش بود (جمعه یعنی جمع گاه ،امروز جلسات دعای عرفه جمع گاه مردم بود)
عجب دعایی است این دعای عرفه !از اون دعاها که آدم نمیدونه دنبال حاجت خواهی وگفتگوی خود با خدا باشه یا به زیبایی دعا نگاه بکنه؟!
با یک زبان خدارا با بیان امام حسین می خواندی وطلب مغفرت وحاجت می کردی . با زبانی دیگر همه اش دردل می گفتی : باریکلا به این متن! احسنت به این همه زیبایی!
دل اونایی که عربی وارد نیستند آب بشه ،جدا لذتی داشت
این دعا یکی از ذخایر عرفانی شیعه است معانی آن بقدری زیبا ،عمیق ،معنوی وعارفانه است که جای دارد تمام سال به شرح وتوضیح آن بپردازیم دراینجا فقط بخاطر خالی نبودن عریضه به یکی دوجمله می پردازم
الهی علِمتُ باختلافِ الاثارِ وتَنقُلاتِ الاطوار اَنّ مُرادَکَ مِنّی اَن تَتَعرف الیّ فی کُلّ شیءٍ حَتّی لا اَجهلُکَ فی شَیءٍ
یعنی : خدایا مید انم که تو با آثار وآفریده های گوناگون وپی درپی ات برای من، این قصد را داشتی که درهرجایی خودت را به من نشان بدهی وبشناسانی تا من درهیچ جا وهیچ چیزی از تو غافل نباشم
.....الهی اَغنِنی بِتَدبیرک لی عن تدبیری وباختیارک عن اختیاری
خدایا مرا به تدبیر خود(ت) از تدبیر خود (م) وبا انتخاب واختیار خودت از انتخاب واختیار خودم بی نیاز کن –یعنی زندگی مرا بدست خودت بگیر-
......
بگذارم وبگذرم
امروز جمعه هم بود وجمعه ها مارا باحافظ سر وسری درکار افتاده
پس بیشتر وقتتون را نگیرمباهم بریم ببینیم سهم امروز ما از حافظ کدام غزل اوست .
به نیت اهالی مسیر حافظ را باز کردم واین شعر اومد
دیدی که یار جز سر جور وستم نداشت
بشکست عهد واز غم ما هیچ غم نداشت
یارب مگیرش ار چه دل چون کبوترم
افکند وکشت وعزت صید حرم نداشت
برمن جفا زبخت من آمد وگرنه یار
حاشا که رسم لطف وطریق کرم نداشت
با این همه هر آن که نه خواری از او کشید
هرجا که رفت هیچ کسش محترم نداشت
ساقی بیار باده وبا مدعی بگو
که انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت
هر راهرو که ره به حریم حرم نبرد
مسکین برید وادی و ره درحرم نداشت
حافظ ببر توگوی سعادت که مدعی
هیچش هنر نبود وخبر نیز هم نداشت